[•2•[who are you
دیانا: از آسانسور پیاده شدم و به سمت سالون رفتم آلبوم جدیدی که بیرون داده بود حسابی ریخت و پاش کرده بود آهنگ اول رو باز کردم و مشغول تمرین شدم و ساعت از دستم رفت
جیمین:تقریبا ۴ ماهی میشه دختری توی کمپانی دیبو کرده دیانا جِنان از وقتی اومده ریخت پاش و قوغایی راه انداخته خیلی ساکت و آروم دقیقا مثل شخصیت یونگی هیونگ همه درباره زیبایی و اندام رو فرمش حرف میزنن دختر پولداری هس سریع دیبو کرد البته مردم اینو میگن به خاطر پولش زود دیبو کرد حرف های مردم و دنیا تمومی نداره در حالی که اگه جای ما باشن هیچ وقت قضاوت نمیکنن به خودم اومدم دیدم در حین تمرین به دختری که تازه اومده بود فکر میکردم و تا الان ۱ ساعته که ذهنمو مشغول کرده کلافه موهامو دادم پشت از سالون خارج شدم و برای ظبط آهنگ جدیدمون به استودویو رفتم تا با یونگی هیونگ آهنگ جدید رو ظبط کنیم ....
فلش بک به ۹ شب
یونگی: اینم از این تموم شد جیمین عالی بود ...ولی امروز خیلی تو فکری چیشده؟!
جیمین: خوبه... نمیدونم هیونگ واسه آیدل جدیدمون حس خوبی ندارم
یونگی:چرا؟!
جیمین:حس میکنم تمام تلاشی که ان همه سال کرده بودیم پوچ بوده برای کمپانی
یونگی:اگه پوچ بود الان کل دنیا کره جنوبی رو با اسم ما نمیشناخت
جیمین:راست میگی هیونگ ..
یونگی:میای بریم خونه من سوجو بخوریم؟
جیمین:نه هیونگ باید برم تمرین کنم خوش بگذره
یونگی:اوکی.. زیاد تحت فشار نزار خودتو!
جیمین:در حالی که از اتاق خارج میشدم :میدونم!
به طرف سالون رفتم و باز هم مشغول دنس جدید شدم ...
ساعت ۱۱ نیم شب
جیمین: از خسته گی نشستم زمین و آب خوردم بلند شدم و به اتاق استراحت رفتم و دوش کوتاهی گرفتم و بعدش از پوشیدن لباسم که هودی و شلوار بک سیاه بود با برداشتن وسایلم از اتاق خارج شدم ماسکم رو زدم و سوار آسانسور شدم طولی نکشید که توی طبقه ۳۵ نگاه داشت در باز شد و دیانا با من روبهرو شد که
دیانا:شب بخیر ...
جیمین:همچنین
دیانا:وارد آسانسور شدم و بدون حرفی خواستم پارکینگ رو بزنم که دیدم جیمین قبل من زده بدون حرفی به جلو خیره شدم در ها باز شد و من قبل از جیمین از آسانسور خارج شدم با سوییچ در های ماشین رو باز کردم و سوار ماشین شدم و راه افتادم به به دارک وب سری میزدم
جیمین:سوار ماشین شدم و از خروجی دوم خارج شدم و به خونه رفتم
۲۰ لایک
جیمین:تقریبا ۴ ماهی میشه دختری توی کمپانی دیبو کرده دیانا جِنان از وقتی اومده ریخت پاش و قوغایی راه انداخته خیلی ساکت و آروم دقیقا مثل شخصیت یونگی هیونگ همه درباره زیبایی و اندام رو فرمش حرف میزنن دختر پولداری هس سریع دیبو کرد البته مردم اینو میگن به خاطر پولش زود دیبو کرد حرف های مردم و دنیا تمومی نداره در حالی که اگه جای ما باشن هیچ وقت قضاوت نمیکنن به خودم اومدم دیدم در حین تمرین به دختری که تازه اومده بود فکر میکردم و تا الان ۱ ساعته که ذهنمو مشغول کرده کلافه موهامو دادم پشت از سالون خارج شدم و برای ظبط آهنگ جدیدمون به استودویو رفتم تا با یونگی هیونگ آهنگ جدید رو ظبط کنیم ....
فلش بک به ۹ شب
یونگی: اینم از این تموم شد جیمین عالی بود ...ولی امروز خیلی تو فکری چیشده؟!
جیمین: خوبه... نمیدونم هیونگ واسه آیدل جدیدمون حس خوبی ندارم
یونگی:چرا؟!
جیمین:حس میکنم تمام تلاشی که ان همه سال کرده بودیم پوچ بوده برای کمپانی
یونگی:اگه پوچ بود الان کل دنیا کره جنوبی رو با اسم ما نمیشناخت
جیمین:راست میگی هیونگ ..
یونگی:میای بریم خونه من سوجو بخوریم؟
جیمین:نه هیونگ باید برم تمرین کنم خوش بگذره
یونگی:اوکی.. زیاد تحت فشار نزار خودتو!
جیمین:در حالی که از اتاق خارج میشدم :میدونم!
به طرف سالون رفتم و باز هم مشغول دنس جدید شدم ...
ساعت ۱۱ نیم شب
جیمین: از خسته گی نشستم زمین و آب خوردم بلند شدم و به اتاق استراحت رفتم و دوش کوتاهی گرفتم و بعدش از پوشیدن لباسم که هودی و شلوار بک سیاه بود با برداشتن وسایلم از اتاق خارج شدم ماسکم رو زدم و سوار آسانسور شدم طولی نکشید که توی طبقه ۳۵ نگاه داشت در باز شد و دیانا با من روبهرو شد که
دیانا:شب بخیر ...
جیمین:همچنین
دیانا:وارد آسانسور شدم و بدون حرفی خواستم پارکینگ رو بزنم که دیدم جیمین قبل من زده بدون حرفی به جلو خیره شدم در ها باز شد و من قبل از جیمین از آسانسور خارج شدم با سوییچ در های ماشین رو باز کردم و سوار ماشین شدم و راه افتادم به به دارک وب سری میزدم
جیمین:سوار ماشین شدم و از خروجی دوم خارج شدم و به خونه رفتم
۲۰ لایک
۱۳.۶k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.